رعایت اخلاق کسبوکار از یک سو در داخل سازمانها و بنگاههای اقتصادی بین مدیریت با تمامی ذینفعان مطرح میشود تا در قالب تئــوری « برنده - برنده» حقوق و منافع ذینفعان سازمان در چارچوب رشد و توسعه پایدار آن تأمین شود و از سویی دیگر رعایت استاندارد اخلاق کسبوکار بین کشورهای مختلف جهان که در تعامل با یکدیگر برای واردات و صادرات کالا، خدمات و مبادلات اقتصادی هستند، با هدف حفظ موازین و ارزشهای انسانی، اجتماعی، اقتصادی و تجاری از اهمیت بسزایی برخوردار است. بررسیهای کارشناسی و مشاهدات اجتماعی نیز بیانگر این است که بین رشد و توسعه پایدار اقتصادی کشورها و نهادینهسازی موازین اخلاق کسب و کار رابطه مستقیمی وجود دارد و از اینرو شناسایی، فرهنگسازی، استانداردسازی و به کارگیری درست و اصولی اخلاق کسب و کار برای حضور موفق و پایدار در صحنههای اقتصادی داخلی و بینالمللی از اهمیتی دوچندان برخوردار شده است.
امروزه، بحث فرهنگ و چگونگی نهادینه کردن آن در سازمان از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و مدیران و تصمیمگیران سازمان میکوشند تا راهکارهای مختلفی را برای تحقق این هدف ارائه دهند. تدوین منشور اخلاقی کارکنان که در برگیرنده ارزشهای فرهنگی جامعه و اخلاقیات مورد نظر سازمان باشد یکی از زمینههای مطرح شده در این خصوص است؛ براساس آن، اعضای سازمان از یک سرمشق و رهنمود کلی اخلاقی و ارزشی تبعیت کرده و فرهنگی منسجم و قوی در سازمان بهوجود میآید.
منشور اخلاقیات سازمانی، همچون سوگندنامه پزشکان، اخلاق حرفهای و سازمانی کارکنان را شکل میدهد و راهنمای عمل آنان در مسیر خدمتشان است. در نهادینه ساختن ارزشها و اخلاقیات سازمانی باید مصالح جهانی، اجتماعی، سازمانی و بالاخره مصلحت فردی مورد توجه قرار گیرد. با یک چنین چارچوبی میتوان اطمینان یافت که قبول و اعتقاد به اخلاقیات و ارزشهای سازمانی مصلحت همگان را حفظ کرده و سعادت فرد، جامعه و نیز تحقق اهداف سازمان در جهت پاسخگویی و خدمترسانی را در پی خواهد داشت.
اخلاق کار
اخلاق کار، متعهد شدن انرژی ذهنی، روانی و فیزیکی فرد یا گروه به یده جمعی است درجهت اخذ قوا و استعداد درونی گروه و فرد برای توسعه بههرنحو. اخلاق کار مهمترین عامل فرهنگی در توسعه اقتصادی محسوب میشود. منابع انسانی پایه اصلی ثروت ملتها را تشکیل میدهند. سرمایه و منابع طبیعی عوامل تبعی تولید هستند، در حالی که انسانها عوامل فعالی هستند که سرمایهها را متراکم میسازند، از منابع طبیعی بهرهبرداری میکنند، سازمانهای اجتماعی - اقتصادی و سیاسی را میسازند و توسعه ملی را به جلو میبرند.
بسیاری از رفتارها و اقدامات مدیران و کارکنان متأثر از ارزشهای اخلاقی بوده و ریشه در اخلاق دارد. بیتوجهی به اخلاق کار در مدیریت سازمانها، در جوامعی مانند ایران که از یک سو دارای ارزشهای اخلاقی غنی بوده و از سوی دیگر با کشورهای پیشرفته فاصله قابلتوجهی دارند، میتواند معضلاتی بزرگ برای سازمانها بهوجود آورد، به علاوه با افزایش انتظارات اجتماعی از سازمانها، جوامع نسبت به مسائلی مانند محیطزیست، حقوق زنان، کودکان، اقلیتها، معلولان، برابری استخدام و کاهش نیروی انسانی حساستر شدهاند. بیتوجهی سازمانها به این حقوق و عدمرعایت اصول اخلاقی در برخورد با ذینفعان بیرونی، میتواند مشکلاتی را برای سازمان ایجاد کند و مشروعیت سازمان و اقدامات آن را مورد پرسش قرار داده، درنتیجه سود و موفقیت سازمان را تحتتأثیر قرار دهد. اخلاق کار ضعیف بر نگرش افراد نسبت به شغل، سازمان و مدیران مؤثر بوده، میتواند بر عملکرد فردی، گروهی و سازمانی اثر بگذارد.
فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی موضوعی است که بهتازگی در دانش مدیریت و در قلمرو رفتار سازمانی راهیافته است. بهدنبال نظریات و تحقیقات جدید در مدیریت، فرهنگ سازمانی دارای اهمیت روزافزونی شده و یکی از مباحث اصلی و کانونی مدیریت را تشکیل داده است. جمعیتشناسان، جامعهشناسان و اخیرا روانشناسان و حتی اقتصاددانان توجه خاصی به این مبحث نو و مهم در مدیریت مبذول داشته و در شناسایی نقش و اهمیت آن، نظریهها و تحقیقات زیادی را بهوجود آورده و در حل مسائل و مشکلات مدیریت به کار گرفتهاند. با بررسیای که توسط گروهی از اندیشمندان علم مدیریت به عمل آمده، فرهنگ سازمانی بهعنوان یکی از مؤثرترین عوامل پیشرفت سازمانها شناخته شده است، بهطوریکه بسیاری از پژوهشگران معتقدند که یکی از دلایل موفقیت ژاپن در صنعت و مدیریت، توجه آنها به فرهنگ سازمانی است.فرهنگ سازمانی بهعنوان مجموعهای از باورها و ارزشهای مشترک بر رفتار و اندیشه اعضای سازمان اثر میگذارد و میتواند نقطه شروعی برای حرکت و پویایی یا مانعی در راه پیشرفت بهشمار آید.
شهرام شیرکوند